چشم بندی

ساخت وبلاگ
بنام هستی بخش بخشایشگر جامعه همچون  کالبد یک موجود زنده و بدن متحد ومنسجم دارای اعضای متصل و نیازمند به هم‌می باشد و در صورت بیماری هر عضوی سایر اعضا نیز بیقرار و ناراحت خواهند بود.و باعث فرسودگی و ازکار افتادگی کلیات بدن می شود... سرطان های اجتماعی با بروز رفتارها وهنجارهای بدی که همه جامعه را دچار آسیب می کند و توانمندی وتاب آوری را ازجامعه می رباید رخ می دهد. درمان در مشکلات وبحران های اجتماعی با تشخیص درست و پذیرش بیمار از بیمار بودنش رخ می دهد. تجویز درست و پویا و منتج به تندرستی با پروتکل ها و چارچوب هایی همراه است که التزام عملی این نسخه را ایجاب می کند. از سرطان های اجتماعی جامعه ، همه پذیری فسادهای اجتماعی واقتصادی و بی بند وباری در سبک زندگی است! پذیرش اکثریت جامعه و کنار آمدن با خیانت ها، قمار، ربا،فحشا و... است. نگاه قران در رفتارشناسی باتکیه بر هنجارهای نیک مشخص است؛ مسئولیت پذیری پایبندی به پیمان ها و تعهدات محبت به همنوعان پارسایی امانتداری رازداری تلاش وکوشش   گذشت راستگویی  و... در مقابل ناهنجاری هایی همچون؛ بی رحمی خودسری توهم وغرور  خیانت دزدی  دروغ  ربا ریا  زنا و.... مشخص شده است و داستانهای خودش را هم بعنوان " وتلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون" تاکید کرده است. همه ی قصص قرآن یعنی پیگیری یک حقیقت برای رسیدن به پویایی و تکامل! هیچ داستانی در قرآن برای سرگرمی و وقت گذرانی نیست! پس خیلی راحت می توانیم روش قران را در تربیت بدانیم و الگوها و متغیرهایش را بشناسیم. بیان این حقایق بسیار مهم است. همه ی سلیقه های بیانی از ابتدای خلقت انسان تا این لحظه، برای اقناع ذهن بشر جهت رهیابی به رستگاری است! حالا سلیقه گذاره نویس چشم بندی...
ما را در سایت چشم بندی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddayeremina5 بازدید : 81 تاريخ : پنجشنبه 25 آبان 1402 ساعت: 22:37

جنگ بی رحم ترین و هولناک ترین  و بلکه روسیاه ترین واژه ی  تاریخ  است که حتی مرگ هم از این واژه می ترسد. نمی دانم خالق جنگ کیست وجنگ را باید به گردن چه کسی بیندازم.؟! دین،میهن ، مردم، حق، غیرت، مرز، عدالت، سعادت یا....  بی رحم ترین پدیده ای که می تواند در تاریخ بی رحمی ها واژه نامیده شود خود واژه منحوس ونا مانوس جنگ است. زشت تر ازاین نیست ملتی بگویند جنگ جنگ تا پیروزی! آخر وعاقبت همه جنگها خونریری و جنایت است... اوایل دی ماه سال۱۳۹۳بخاطر سفر دانشگاهی ام به شهر کوت عراق با مرز نشینی از هم میهنان عزیزم از اهالی مهران دوست شدم . در بین مسیر با تانک ها و ادوات جنگی از کار افتاده زمان جنگ مواجه شدیم.تمام آثار سنگر و کانال و جان پناه و حالت جنگی وجود داشت. و مناز روبرو با منطقه ی کاملا جنگی و رعب آور روبرو شدم. دشتی که در آن مین کاشته بودند تا آدم ها را درو کنند.! وکوه وتپه هایی که جای جای بدنش آثار خراش وزخم و سنگر داشت. گفتم ؛سالهاست جنگ تمام شده است اینها همچنان برقرارند! سنگرها وجان پناه های مقابل هم . گفت؛ برای ما که جنگ تمام نشده داریم با عوارضش هم‌می جنگیم!   دیدن خراشها ودستکاری های کوه و دره ها و پشت گردنه های خط مقدم باعث شد بدنم منقبض شود. احساس کردم در خود جنگ قرار گرفتم!! گفتم؛ جنگ زدگی را در مازندران با مهاجرین می دیدم الان دقیقا خط  مقدم را بدون حضور صاحبان سنگرها می بینم. توپ وتانک های باقی مانده از هر دو طرف که مقابل هم، یکدیگر را هدف قرار می دادند. و بدنهای هم را می دریدند!!! همه این ادوات مملو از افراد بودند. واین کانال ها ومیدان های مین هنوز هم جامانده های بچه های ما را در خود پنهان کرده است. همینطو چشم بندی...
ما را در سایت چشم بندی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddayeremina5 بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 18 آبان 1402 ساعت: 13:52

  ای تیر که نامده آتش زده ای هم خرمن من هم به هوا تش زده ای دردایره ی  سرد دلت سوخت دلم بر بوم دلت رنگ رخ  غش زده ای  ای وای که مهر آمد و رفت ونسرود داغ دل من تازه شد و وش زده ای...   21/2014oct   29مهر93حمید  رضا ابراهیم زادهتمامی حقوق این اثر برای مولف محفوظ است چشم بندی...
ما را در سایت چشم بندی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddayeremina5 بازدید : 29 تاريخ : جمعه 5 آبان 1402 ساعت: 4:08